اون مثل مانکن بود

ساخت وبلاگ

پارسال این وقتا که داشت سریال مانکن پخش می شد به خودم می گفتم من عمرا این سریال رو دانلود کنم. چون فکر می کردم مثل سریال  های ایرانی که اخیرا دیدم آبکی طور و بی معنیه. اما امسال نمی دونم از بی حوصلگی ناشی از کرونا بود یا هر چیز دیگه که تصمیم گرفتم با خرید این سریال شانس خودم رو آزمایش کنم و ببینم واقعا این سریال ارزشش رو داره که دنبالش کنم یا نه.

خوب الان که چند روزی از دیدن قسمت آخر این سریال می گذره باید بگم نمیشه گفت که این سریال محشره اما بد هم نیست. میشه گفت حتی از یه سری سریال های ایرانی یک سر و گردن بالا تره.

از نقاط مثبت این سریال میشه به کارگردانی خوب، بازیگران ماهر و سطح یک و انتخاب موضوع منحصر به فرد  اشاره کرد. مو ضوعی که برای این سریال انتخاب شده بود موضوعی بود که قبل از اون هیچ سریالی به اون نپرداخته بود. گرچه در سریال رقص روی شیشه کنایه ای به موضوع  ازدواج پسر جوان با زن مسن یا همون شوگر مامی زده شده بود اما هیچ فیلم و سریالی موضوع اصلی اون این موضوع نبود.از دیگر نقاط مثبت این سریال میشه به صدا برداری و فیلم برداری خوبش اشاره کرد که واقعا دست مریزاد دارند.

اما به نظر من نقطه ضعف اصلی و اساسی این سریال فیلم نامه بود. در این سریال اتفاقاتی افتاد که در واقعیت غیر ممکنه اتفاق بیفته. چند نمونه مثال بزنم.

مثلا اون سکانسی یک سری آدم به خونه ی همسر اخگر حمله کردند اخگر از خونش خارج شد. اولا وقتی اخگر نمی تونه بره خونه ی همسرش چون گفته خارج از ایرانه برای چی باید خونش رو ترک کنه؟  اون که نمی تونه بره خونش چرا باید همینطوری از خونش بیرون بیاد و از تو ماشین دستور بده؟ خوب از تو خونش این کار رو می کنه. دوما کی برادر نیمه فلج و دو تا بچش رو تک و تنها تو خونه ول می کنه در حالی که هزار تا آدم داره. یکیشون رو که به یه بهونه ای می تونه تو خونه بزاره. یا حتی مراقب بزاره.

یا مثلا قسمت آخر که کاوه و بهرام با بادیگارد های اخگر درگیر شدند. کسی که می خواد بادیگارد استخدام کنه نمیره اتوبویس بزاره سر میدون بگه آقا می خوایم بادیگارد استخدام کنیم هر کی می خواد یالا . مسلما بادیگارد باید یه شخص قوی و ورزیده و آشنا با سایر فنون دفاع شخصی و مبارزه باشه. ولی ما می بینیم که دو تا آدم معمولی میان بادیگارد ها رو شتک می کنند و می زنند . این دیگه آخر تخیل و فانتزی بود. یا این جا که برادر فلج اخگر یهو شفا میاد و سوار موتور میشه و کاوه رو میکشه. درسته فیلم واقعی نیست ولی باید یخورده با واقعیت سازگار و سازوار باشه یا نه؟ کدوم آدم نیمه فلجی رو دیدید که بتونه سوار موتور شه هیچ بیاد بدون کوچک ترین لرزشی تفنگ دستش بگیره و آدم بکشه؟

ازین سکانس هایی هم که گوشی رو لاک اسکرینه ولی بازیگر داره مثلا تلفن میکنه هم کم نداشت این سریال.

خلاصه که با وجود همه ی این سوتی ها و ضعف فیلم نامه به نظرم سریال خوبیه و ارزش یک بار دیدن رو داره. اگر تا حالا این سریال رو ندیدید و عشق فیلم خارجی هستید به نظرم اگه وقت داشتید این سریال جزو سریال های یشنهادی من به شماست.

یا حق


یه نصیحت...
ما را در سایت یه نصیحت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dobaree00 بازدید : 132 تاريخ : چهارشنبه 11 فروردين 1400 ساعت: 14:59