آخرین هفته ی تابستون

ساخت وبلاگ

شنبه:

امروز این اتاق رو که از شلختگی و به هم ریختگی به قول خودمون مثل تودلی سگشده بود رو بلاخره تمیز و مرتبش کردم. به هم ریختگی این کنج عزلت ناشی از افسردگی سه ماهه ی من بود که خوب این غم نامه عجالتا بسته شد. میدونی تو سایت تاروت رنگی هروقت فال تاروت میگیری یه چیزی تحت عنوان عبارت شفا بخش می نویسه. عبارت شفا بخشی که من برای خودم پیدا کردم و بهش رسیدم و باهاش این غم نامه رو بستم هم این بود: هرگز برای چیزی که هرگز نداشتیش غصه نخور. عصرم که با یکی از آشنایان رفتیم باغ و هوای خنک و خوب ،خوش گذشت.

یک شنبه:

امروز صبح رفتیم جمع آوری میوه. راستش دیشب نمایندمون مستر غ یه برنامه گذاشت و گفت این برنامه ی این ترمه و احتمالا فردا انتخاب واحده. منم وسطای میوه چینی دلم شور افتاد که نکنه سایت باز شده و الان سر من بی کلاه میمونه. خلاصه اعصابم خورد شد و خدا خدا می کردم برسیم خونه. وقتی رسیدیم خونه دیدم که نه هنوز سایت باز نشده ولی حوالی ساعت دو بود سایت باز شد و من اولین نفر انتخاب واحد کردم. ولی عجیب بچه هامون دل گنده. تا الان که ساعت شیش و نیمه هیچ کس از کلاس29نفری جز من انتخاب واحد نکرده. زبان تخصصی هم هنوز ارائه نشده در حالی که باید این ترم برش داریم. یه خبر فاکینگ بد هم این که چهار شنبه ها تا6کلاس داریم و احتمالا نتونم چهار شنبه برگردم خونه و باید صبح پنج شنبه برگردم.

دو شنبه:

امروز صبح اینجوری شروع شد که بعد از صبحونه یه حال اساسی به اتاق اردکام دادم. اول شلنگ گرفتم و در و دیوارشو آب گرفتم بعدم خاک زیر پاشونو جا به جا کردم. تو طول تابستون که هوا گرمه اردکا بیرون میخوابن اما زمستون هوا خیلی سرده و شبا باید برن تو اتاقشون. بعد هم سقفشونو برداشتم تا زمین زیرش هوا بخوره. مامانم از صبح رفته بود خونه ی پدربزرگ و من هم ناهار رفتم اون جا. سر ظهری تو گروه کلاسی بحث افتاده بود که کی بریم دانشکده. من و مستر غ که فقط میخواییم از خونه در بریم می گفتیم دو شنبه و بعضیا می گفتن سه شنبه و بعضی هم که اصلا میگفتن هفته ی دوم بریم. خلاصه که همون دوشنبه میریم. عصرم رفتم بازار و برای اتاق چند تا خرت و پرت خریدم. اینم از امروز

#این پست هر روز به روز رسانی می شود.


یه نصیحت...
ما را در سایت یه نصیحت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dobaree00 بازدید : 44 تاريخ : چهارشنبه 29 شهريور 1402 ساعت: 18:41