یه روز...

ساخت وبلاگ

یه روز یه ترکه...نه!یه روز یه رشتیه...نه!یه روز یه لره...نه!یه روز...اصلا ولش کن!بزار از اول می گم.

یه روزیه ترکه اسمش ستارخان بود.یا نمی دونم شایدم باقرخان.خیلی شجاع و با هوش بود.یکه و تنها از پس ارتش حکومت مرکزی براومد.جونش رو کف دستش گذاشت و سرباز راه مشروطیت و آزادی شد.فداکاری کرد.برای امروز من.برای امروز تو.برای همه ی ما.برای ایران.برای اینکه حالا ما بتونیم تو این مملکت آزاد زندگی کنیم.

 

یه روز یه رشتیه اسمش میرزا کوچک خان بود.میرزا کوچک خان جنگلی.خیلی شجاع بود.همراه مردم شهر و استانش جلوی ارتش شوروی و بیگانه ایستادند تا نتونن خاک کشورمون رو اشغال کنند.میرزا کوچک خان انقدر جنگید تا خونش رو فدای ما کرد.فدای میهنش ...فدای ایران...

 

یه روز یه جنوبیه اسمش علی هاشمی بود.سردار هور.یکی از سرداران بزرگ دفاع مقدس.خونش رو فدای آرمان هاش کرد.فدای سرزمینش .فدای ایران.فدای من و تو...

 

یه روز یه فارسه اسمش مرتضی آوینی بود،که قلمش سلاحش بود.خالص و مخلص در اختیار رزمندگان بود و آخرش هم جونش رو در این راه فدا کرد...

 

یه روز یه لره اسمش آریو برزن بود.وقتی اسکندر و متجاوزان به کشور ایران حمله کردند با سپاه کم تعدادش جلوی ارتش بزرگ مقدونی ایستاد و وقتی تمام سربازانش کشته شدند خودش اونقدر جنگید تا تکه تکه شد.برای اینکه از خاک ایرانش دفاع کنه...

یه روز ما همه با هم بودیم.ترکه و لره و رشتیه و آبادانیه و فارسیه و... .ما با هم دوست بودیم و متحد تا ایکه دشمنانمون رمز اتحادمون رو کشف کردند و قفل دوستی ما رو شکستند...

حالا دیگه ما برای هم جوک می سازیم.به هم دیگه می خندیم.ما اینجوری شادیم.خیلی داره بهمون خوش میگذره نه؟!!!


یه نصیحت...
ما را در سایت یه نصیحت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dobaree00 بازدید : 115 تاريخ : جمعه 12 آبان 1396 ساعت: 23:26